عکسهای تولدت جیگر طلا
عکسای شیطونیات خوشگلم البته بعضیاشم با بابایی
فرشته کوچولو مامان
سلام عشقم نفسم نازنینم مامان برگشت تا دوباره لحظات قشنگ زندگیو واست ثبت کنه دختر نازنینم توی این مدت تقریبا زندگی سختیو گذروندیم که مهمترینش مریضی بابایی بود نمیدونی چه روزای سختی داشتم آخه بابا نفسمه مامان خیلیییی بابا امینو دوست داره اما خداروشکر اون روزای سخت گذشت و مشکلا دیگه هم زیاد مهم نیست دخترکم ما8ماه رفتیم پیش مامانجون و بابا جون زندگی کردیم خاله مهربونم و شوهر خاله هردو تو فاصله40 روز فوت شدن دیگه ماهک نازنین دوهفته بیمارستان وicuبستری بود و خدا بهش یه فرصت دوباره داد تا زندگی کنه نی نی خاله لیلا تو شکمش مرد و خیلی چیزای دیگه اینا مهماش بود که گفتم اما همش تموم شد و الان ما دوباره یه خونواده خوشبختیم و پیش همیم.اما بریم سراغ...
نویسنده :
منو باباش
12:05
سلام کارین بابا اونم بعد از 11ماه
کارین جونم عشق من سلام این که تو این چند ماه کجا بودیم و چی گذشت رو مامان نسرین بهت میگه فقط من لازم دونستم اینو بگم که تو این چند ماه همه کارکردم که واستون یه زندگی بهتر بسازم و شادی و خوشبختیو تو چشماتون ببینم اما شرایط و روزگار نذاشت.ولی شکر امروز خوشگلم واکسن 18 ماهگی تو زدی و الانم خوابیدی . راستی یادم رفت بگم که روز بروز شیطون ترو شیرین تر میشی دوستت دارم نازنازی بابا
نویسنده :
منو باباش
23:42